سختی تنهایی را زمانی فهمیدم

که مترسک چشمانش پر از اشک شده بود

و از کلاغها میخواست

هر چفد که میخواهند به او نوک بزنند!

ولی،

او را تنها نگدارند...



تاريخ : چهار شنبه 19 شهريور 1393برچسب:, | 11:48 | نویسنده : Lonely boy |

 

 

 

مهم نیست که تو با من چه میکنی
بیا ببین “برای تو” من با خودم چه میکنم !

 



تاريخ : چهار شنبه 19 شهريور 1393برچسب:, | 11:29 | نویسنده : Lonely boy |

 

 

 

زودتر بیا

من زیر باران ایستاده‌ام و انتظار تو را می‌کشم

چتری روی سرم نیست می‌خواهم قدم‌هایت را، با تعداد

قطره‌های باران شماره کنم تو قبل از پایان باران می‌رسی

یا باران قبل از آمدن تو به پایان می‌رسد؟

مرا که ملالی نیست حتی اگر صد سال هم زیر باران بدون چتر بمانم

نه از بوی یاس باران ‌خورده خسته می‌شوم

نه از خاکی که باران ، غبار را از آن ربوده است.

هر وقت چلچله برایت نغمه‌ی دلتنگی خواند

و خواستی دیوار را از میان دیدارهایمان برداری بیا

من تا آخرین فصل باران منتظرت می‌مانم …



تاريخ : سه شنبه 18 شهريور 1393برچسب:, | 1:9 | نویسنده : Lonely boy |

 



تاريخ : دو شنبه 17 شهريور 1393برچسب:, | 12:54 | نویسنده : Lonely boy |

 

 

 

از این جا تا جایی که تویی قدم نمی رسد
دست دراز می کنم چیزی می نویسم
دریایی
دلی
قابی
غمی
از بی نشان تا نشانی که تویی
مرهم نمی رسد در این جا و این دَم
رونقی نیست عطشناک آنم
آن دَم نمی رسد …

 

 



تاريخ : دو شنبه 17 شهريور 1393برچسب:, | 12:50 | نویسنده : Lonely boy |

 

 

 

دعا میکنم زیر این سقف بلند،
روی دامان زمین،
هرکجا خسته شدی، یا که پر غصه شدی،
دستی از غیب به فریادت برسد،
و چه زیباست که آن دست خدا باشد و بس…

 

 



تاريخ : دو شنبه 17 شهريور 1393برچسب:, | 12:44 | نویسنده : Lonely boy |

 

 

 

دلتنگی یعنی این ک: کلی حسرت تو دلت باشه

فال بزنی، تو فالت بیاد "یوسف گمگشته باز آید ب کنعان غم مخور"...!

 

 



تاريخ : یک شنبه 16 شهريور 1393برچسب:, | 1:19 | نویسنده : Lonely boy |

 

 

 

من دلم می‌خواهد خانه‌ای داشته باشم پر دوست،

کنج هر دیوارش دوست‌هایم بنشینند آرام گل بگو گل بشنو…؛

هر کسی می‌خواهد وارد خانه پر عشق و صفایم گردد

یک سبد بوی گل سرخ به من هدیه کند.

شرط وارد گشتن شست و شوی دل‌هاست

شرط آن داشتن یک دل بی رنگ و ریاست

بر درش برگ گلی می‌کوبم روی آن با قلم سبز بهار

می‌نویسم ای یار خانه‌ی ما اینجاست

تا که سهراب نپرسد دیگر ” خانه دوست کجاست؟ ”

 
 


تاريخ : شنبه 15 شهريور 1393برچسب:, | 12:16 | نویسنده : Lonely boy |

 

 

 

میان ماندن و نماندن

فاصله تنها یک حرف ساده بود

از قول من

به باران بی امان بگو :

دل اگر دل باشد ،

آب از آسیاب علاقه اش نمی افتد...

 

 



تاريخ : شنبه 15 شهريور 1393برچسب:, | 11:19 | نویسنده : Lonely boy |

 

 

سلامتـــــے اون چشماــــــے نیمـــﮧ باز خیس ....
سلامتـــــــے شرم دختر .... سلامتـــــــے صبر پسر ....
سلامتــــــے قسمهایـــــے کــﮧ پسر بــﮧ دخترداد تا فراموش کنـــﮧ کــﮧ زندگیش خراب نشــــﮧ ....
سلامتــــــے قسم جون پسر .... سلامتــــــے قبول کردن دختر ...
سلامتــــــے لحظــﮧ خداحافظـــــــے ....
سلامتـــــــے چشماـــــــے خیس ....
سلامتـــــــے یــــﮧ عمر تنهایـــــــے ....
سلامتـــــــے حرفایـــــے کــﮧ نمیشد گفت ولـــــے یـــﮧ متن شد ....
سلامتـــــــے خنده هاــــــے کودکـــــے کـــﮧ توــــــے راه بود ....
سلامتـــــــے دخترــــــے کــﮧ مادر شد ....
سلامتـــــــے پسرــــــے کـــﮧ حسرت پدر بودن تا ابد بـــﮧ دلش موند ....
سلامتــــــے هق هق هایـــــے کـﮧ پست شد تا دلـــــــے آروم شــــﮧ ....
سلامتــــــے امـــــشب ....
سلامتـــــــے همه ــــــے عاشقایــــــے کــــﮧ هـــــرگز بـــﮧ عشقشون نرسیدن واز دور نگران یکــــــے یـــــﮧ دونــــﮧ شون بودن و بس


تاريخ : شنبه 15 شهريور 1393برچسب:, | 1:3 | نویسنده : Lonely boy |
صفحه قبل 1 ... 5 6 7 8 9 ... 15 صفحه بعد